با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉
شرکت در نظرسنجی

    Cony

    ˈkoʊni ˈkəʊni
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی

    noun
    ( coney ) خرگوش کوچک، آدم ساده‌لوح
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد cony

    1. noun Small short-eared burrowing mammal of rocky uplands of Asia and western North America
      Synonyms: coney, hyrax, pika, mouse hare, rock rabbit, dassie, das
    2. noun Any of various burrowing animals of the family Leporidae having long ears and short tails; some domesticated and raised for pets or food
      Synonyms: coney, rabbit

    ارجاع به لغت cony

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «cony» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/cony

    لغات نزدیک cony

    پیشنهاد بهبود معانی