با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Copartner

ˌkoʊˈpɑːtnə ˌkəʊˈpɑːtnə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

سهیم و شریک در تجارت و غیره، شریک
- A partner is often responsible for the actions of his co-partners.
- معمولاً یک شریک، مسئول اعمال شرکای خویش است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد copartner

  1. noun One who is united in a relationship with another
    Synonyms: affiliate, ally, associate, cohort, colleague, confederate, fellow, partner

ارجاع به لغت copartner

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «copartner» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/copartner

لغات نزدیک copartner

پیشنهاد بهبود معانی