با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Coquetry

ˈkoʊkətri ˈkoʊkətri ˈkɒkətri
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

noun
عشوه‌گری، دلبری، ناز، طنازی، غمزه، کرشمه
- She is a master of coquetry.
- او در عشوه‌گری ید طولایی دارد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد coquetry

  1. noun The practice of flirting
    Synonyms: dalliance, flirtation, flirt, flirting, toying

ارجاع به لغت coquetry

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «coquetry» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/coquetry

لغات نزدیک coquetry

پیشنهاد بهبود معانی