با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Corbel

ˈkɔːrbəl ˈkɔːbəl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

noun verb - transitive
(معماری - سرتیرچوبی یا سنگی یا فلزی که به‌طور معمول به‌شکل بازویی یا رفبند بوده و طاق یا برآمدگی‌های دیوار را بر آن سوار می‌کنند) سرتیر، زیرسقفی، شاه‌تیر نگهدار، زیرحمال، منقاره
noun verb - transitive
(معماری - سرتیرچوبی یا سنگی یا فلزی که به‌طور معمول به‌شکل بازویی یا رفبند بوده و طاق یا برآمدگی‌های دیوار را بر آن سوار می‌کنند) منقاره‌دار کردن، با سر تیر یا زیر سقفی مستحکم کردن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد corbel

  1. noun (architecture) a triangular bracket of brick or stone (usually of slight extent)
    Synonyms: truss

ارجاع به لغت corbel

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «corbel» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/corbel

لغات نزدیک corbel

پیشنهاد بهبود معانی