با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Cordon

ˈkɔːrdn ˈkɔːdn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    cordoned
  • شکل سوم:

    cordoned
  • سوم شخص مفرد:

    cordons
  • وجه وصفی حال:

    cordoning
  • شکل جمع:

    cordons

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - transitive
(معدن) کمربند، قیطان، یک عده پاسبان یا نظامی که در فواصل معین محلی را احاطه کنند، خط قرنطینه
- Demonstrators broke through the police cordons.
- تظاهرکنندگان صف‌های پلیس را شکستند و رد شدند.
- The soldiers had cordoned off the neighborhood and would not let anyone pass through.
- سربازان محله را محاصره کرده و به کسی اجازه‌ی عبور نمی‌دادند.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت cordon

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «cordon» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/cordon

لغات نزدیک cordon

پیشنهاد بهبود معانی