با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Corpuscle

ˈkɔːrpʌsl ˈkɔːpəsl / / kɔːˈpʌ-
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun
تنیزه، ذره، جسمک، (کالبدشناسی) گویچه(سفید یا سرخ خون و بافت‌های غضروفی و غیره)، گلبول
- red corpuscles
- گویچه‌های قرمز خون
- white corpuscles
- گویچه‌های سفید خون
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد corpuscle

  1. noun Either of two types of cells (erythrocytes and leukocytes) and sometimes including platelets
    Synonyms: particle, blood-cell, atom, molecule, mote, blood-corpuscle, speck

ارجاع به لغت corpuscle

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «corpuscle» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/corpuscle

لغات نزدیک corpuscle

پیشنهاد بهبود معانی