با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Corridor

ˈkɔːrədər / / ˈkɑː- ˈkɒrədɔː
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    corridors

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable B2
راهرو، دالان، دهلیز، راه سرپوشیده
- The restroom is on the other side of the corridor.
- دستشویی آن سوی راهرو است.
- A long corridor connected the front cabins of the ship with the dining hall.
- راهرو درازی اتاق‌های جلو کشتی را به تالار ناهارخوری وصل می‌کرد.
- the Danzig corridor
- دالان دانزیک
- Several corridors were cut through the forest.
- چندین راه باریک جنگل را قطع می‌کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد corridor

  1. noun hallway
    Synonyms: aisle, couloir, entrance hall, entranceway, foyer, hall, ingress, lobby, passage, passageway

ارجاع به لغت corridor

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «corridor» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/corridor

لغات نزدیک corridor

پیشنهاد بهبود معانی