با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Corruptible

kəˈrʌptəbl̩ kəˈrʌptəbl̩
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more corruptible
  • صفت عالی:

    most corruptible

معنی و نمونه‌جمله

adjective
گمراه‌شدنی، فسادپذیر
- Some employees are easily corruptible.
- برخی کارمندان به‌آسانی تطمیع می‌شوند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد corruptible

  1. adjective Capable of being bribed
    Synonyms: purchasable, venal, buyable, bribable, dishonest

ارجاع به لغت corruptible

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «corruptible» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/corruptible

لغات نزدیک corruptible

پیشنهاد بهبود معانی