با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Corsair

ˈkɔːrser ˈkɔːseə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
نوعی کشتی بربری، کشتی دزدان دریایی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد corsair

  1. noun A pirate along the Barbary Coast
    Synonyms: buccaneer, freebooter, Barbary pirate, marauder, picaroon, pirate, robber

ارجاع به لغت corsair

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «corsair» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/corsair

لغات نزدیک corsair

پیشنهاد بهبود معانی