با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Cortege

kɔːrˈteʒ kɔːˈteɪʒ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    corteges

توضیحات

همچنین cortège نیز نوشته می‌شود ولی حالت نوشتار cortege رایج است.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
دسته‌ای از ملتزمین، گروهی از همراهان، دسته‌ای از خدم‌وحشم
- The president's cortege arrived at the airport.
- گروهی از همراهان رئیس‌جمهور وارد فرودگاه شدند.
- the bride's cortège
- دسته‌ای از همراهان عروس
noun countable
جمعیت یا دسته‌ای از مردم، مشایعت‌کنندگان، مشایعین (به‌ویژه در تشییع جنازه)
- funeral cortege
- مشایعت‌کنندگان جنازه
- The cortege moved slowly through the streets, mourners dressed in black walking behind the hearse.
- مشایعین به‌آهستگی در خیابان‌ها حرکت می‌کردند، عزاداران لباس سیاه به تن داشتند و پشت خودروی حمل تابوت راه می‌رفتند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد cortege

  1. noun The group following and attending to some important person
    Synonyms: retinue, caravan, line, procession, suite, train, entourage

ارجاع به لغت cortege

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «cortege» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/cortege

لغات نزدیک cortege

پیشنهاد بهبود معانی