با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Coruscate

ˈkɒrəskeɪt ˈkɒrəskeɪt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

verb - intransitive
تابیدن، برق زدن، درخشیدن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد coruscate

  1. verb To emit light suddenly in rays or sparks
    Synonyms: sparkle, flash, gleam, scintillate, glint, glisten, glitter, glance, glimmer, beam, blaze, glister, shimmer, spangle, twinkle, wink, radiate

ارجاع به لغت coruscate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «coruscate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/coruscate

لغات نزدیک coruscate

پیشنهاد بهبود معانی