با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Costar

American: ˈkostar British: ˈkostar
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - transitive verb - intransitive
(سینما و تئاتر و تلویزیون) هم‌بازیگر، هم‌بازی (هنرپیشه‌ای که به همراه هنرپیشه‌ی دیگر نقش اول را بر عهده دارد)
- Laurel and Hardy were costars.
- لورل و هاردی هم‌بازی بودند.
noun verb - transitive verb - intransitive
(سینما و تئاتر و تلویزیون) همبازیگری کردن، نقش مشترک داشتن
- She costarred with some of the most famous actors of that era.
- او با برخی از معروف‌ترین هنرپیشگان آن زمان هم‌بازیگری کرد.(هم‌بازی شد)
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت costar

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «costar» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/costar

لغات نزدیک costar

پیشنهاد بهبود معانی