امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Costly

ˈkɒːstli ˈkɒstli
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    costlier
  • صفت عالی:

    costliest

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective C1
گران،بسیار پرهزینه، گزاف، فاخر، پرهزینه، گران‌بها

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- Road construction is costly.
- راه‌سازی بسیار پرهزینه است.
- He made a costly mistake.
- او اشتباه زیان‌باری (پرخرجی) کرد.
- a costly victory
- پیروزی صدمه‌آور (پرهزینه و تلفات)
- costly entertainment
- پذیرایی با شکوه
- costly gems
- گوهرهای گران‌بها
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد costly

  1. adjective expensive
    Synonyms:
    an arm and leg cher dear excessive executive exorbitant extortionate extravagant fancy high highly priced high-priced inordinate precious premium pricey steep stiff top valuable
    Antonyms:
    cheap inexpensive reasonable
  1. adjective priceless
    Synonyms:
    gorgeous inestimable invaluable lavish luxurious opulent precious rich splendid sumptuous valuable
    Antonyms:
    cheap not valuable poor
  1. adjective harmful, damaging
    Synonyms:
    catastrophic deleterious disastrous loss-making ruinous sacrificial
    Antonyms:
    aiding helpful

ارجاع به لغت costly

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «costly» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/costly

لغات نزدیک costly

پیشنهاد بهبود معانی