امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Cottage

ˈkɑːt̬ɪdʒ ˈkɒtɪdʒ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    cottages

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable B1
کلبه، خانه روستایی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- Smoke rose from farmers' cottages.
- دود از کلبه‌ی کشاورزان برمی‌خواست.
- They own a cottage on the coast of the Caspian sea.
- آن‌ها در کرانه‌ی دریای خزر یک خانه‌ی ییلاقی دارند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد cottage

  1. noun tiny house; lodging
    Synonyms:
    box bungalow cabana cabin caboose camp carriage house chalet cot home hut lean-to lodge ranch shack shanty small house

ارجاع به لغت cottage

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «cottage» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/cottage

لغات نزدیک cottage

پیشنهاد بهبود معانی