با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Covey

ˈkəvi ˈkʌvi
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
یکدسته کبک، دسته، گروه، گله
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد covey

  1. noun flock
    Synonyms: bunch, brood, herd

ارجاع به لغت covey

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «covey» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/covey

لغات نزدیک covey

پیشنهاد بهبود معانی