امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Cower

ˈkaʊər ˈkaʊə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    cowered
  • شکل سوم:

    cowered
  • سوم‌شخص مفرد:

    cowers
  • وجه وصفی حال:

    cowering

معنی و نمونه‌جمله

noun verb - intransitive
از ترس دولاشدن، چندک زدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- Mina had cowered in her seat.
- مینا روی صندلی خود کز کرده بود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد cower

  1. verb hide, hover in fear
    Synonyms:
    apple-polish blench bootlick brownnose cringe crouch draw back fawn flinch grovel honey kowtow quail recoil shrink skulk sneak toady tremble truckle wince
    Antonyms:
    come out

ارجاع به لغت cower

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «cower» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/cower

لغات نزدیک cower

پیشنهاد بهبود معانی