با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Crane

kreɪn kreɪn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    craned
  • شکل سوم:

    craned
  • سوم شخص مفرد:

    cranes
  • وجه وصفی حال:

    craning
  • شکل جمع:

    cranes

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - transitive verb - intransitive countable
ماهیخوار بزرگ و آبی‌رنگ، جرثقیل، با جرثقیل بلندکردن یا تکان دادن، درازکردن (گردن)
- a fireplace crane for holding a kettle
- بازویی (فلزی) شومینه برای نگه‌داشتن کتری (روی آتش)
- to crane up building materials
- مصالح ساختمانی را بالا بردن
- She craned her neck to get a better view.
- گردنش را دراز کرد تا بهتر ببیند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد crane

  1. noun A small constellation in the southern hemisphere near Phoenix
    Synonyms: derrick, davit, lift, bird, grus, device, hoist, heron, hesitate, machine, raise, stretch, wader
  2. noun United States poet (1899-1932)
    Synonyms: hart crane, stephen crane, Harold Hart Crane
  3. verb Stretch (the neck) so as to see better
    Synonyms: stretch-out

ارجاع به لغت crane

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «crane» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/crane

لغات نزدیک crane

پیشنهاد بهبود معانی