با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Crawling

آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    crawled
  • شکل سوم:

    crawled
  • سوم شخص مفرد:

    crawls

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective B2
خزنده
- This is kept filled with a solution which prevents the access of crawling insects.
- این ماده با محلولی پر شده است که از ورود حشرات خزنده جلوگیری می‌کند.
- crawling creatures
- موجودات خزنده
adjective
چهاردست‌وپا، (عامیانه) چاردست‌وپا، سینه‌خیز
- a crawling baby
- بچه‌ای که چهاردست‌وپا حرکت می‌کند
- a crawling man
- مردی که سینه‌خیز می‌رود
adjective
تحت‌ محاصره
- a crawling place
- مکانی تحت محاصره
- a crawling room
- اتاقی تحت محاصره
adjective
(مربوط به حرکت وسایط نقلیه) خیلی آرام، بسیار آهسته
- a crawling bus
- اتوبوسی که خیلی آرام حرکت می‌کند
- a crawling car
- خودرویی که بسیار آهسته حرکت می‌کند
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد crawling

  1. adjective creeping
    Synonyms: moving slowly, dragging, on hands and knees
  2. adjective abounding
    Synonyms: overrun, swarming, teeming, jammed, plentiful

ارجاع به لغت crawling

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «crawling» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/crawling

لغات نزدیک crawling

پیشنهاد بهبود معانی