امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Creeping

آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    creeped
  • شکل سوم:

    creeped
  • سوم‌شخص مفرد:

    creeps

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
(منفی و ناخوشایند) تدریجی، پیش‌رونده، نامحسوس، ادامه‌دار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
- We are totally against any form of creeping Socialism.
- به‌طور کامل با هر شکلی از توسعه‌ی سوسیالیسم مخالف هستیم.
- She felt a creeping guilt about her family.
- احساس گناهی تدریجی در وجود او نسبت به خانواده‌اش رخنه کرده بود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد creeping

  1. adjective in the act of creeping
    Synonyms:
    crawling worming squirming writhing wriggling slithering groveling quailing slinking skulking inching dragging shambling shuffling hobbling sneaking moving slowly barely moving on all fours
  1. adjective given to creeping
    Synonyms:
    reptant reptilian vermicular serpentine prostrate clinging spreading trailing procumbent stoloniferous growing along the ground horizontal recumbent vinelike climbing
    Antonyms:
    upright standing vertical

ارجاع به لغت creeping

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «creeping» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/creeping

لغات نزدیک creeping

پیشنهاد بهبود معانی