امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Crevasse

krɪˈvæs krɪˈvæs
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

noun verb - transitive
شکاف عمیق، شکاف زدن، رخنه کردن، نفوذ کردن، کافت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- One of the climbers fell into a crevasse.
- یکی از کوهنوردان در یخ‌شکافی افتاد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد crevasse

  1. noun precipice
    Synonyms:
    abyss chasm fissure gap hole cleft
  1. noun crack, gap
    Synonyms:
    abyss chasm chink cleft crack cranny cut division fissure fracture hole interstice opening precipice rent rift slit split

ارجاع به لغت crevasse

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «crevasse» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/crevasse

لغات نزدیک crevasse

پیشنهاد بهبود معانی