امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Crop

krɑːp krɒp
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    cropped
  • شکل سوم:

    cropped
  • سوم‌شخص مفرد:

    crops
  • وجه وصفی حال:

    cropping
  • شکل جمع:

    crops

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adverb countable B1
محصول، چیدن، گیسو را زدن، سرشاخه زدن، حاصل دادن، چینه‌دان

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
- This year our apple crop is good.
- محصول سیب ما امسال خوب است.
- Farmers harvest their crops.
- کشاورزان محصولات خود را برداشت می‌کنند.
- a new crop of students
- یک سری (گروه) دانشجوی جدید
- a crop of lies
- یک مشت دروغ
- Goats crop grass.
- بزها علف را سرچین می‌کنند.
- cropped lawns
- چمن‌های زده‌شده (کوتاه)
- The soldier had closely cropped hair and blue eyes.
- سرباز موی خیلی کوتاه و چشمان آبی داشت.
- The girl's hair was cropped above the eyebrows.
- موی دختر تا بالای ابرو کوتاه (چیده) شده بود.
- The idea that cropped up in my mind ...
- اندیشه‌ای که به مغزم خطور کرد ...
- Has anything new cropped up?
- آیا چیز تازه‌ای پیش آمده است؟
- Problems cropped up in every direction.
- مسائل از هر سو روی‌آور شدند.
نمونه‌جمله‌های بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد crop

  1. noun harvest of fruit, vegetable
    Synonyms:
    annual production byproduct crops fruitage fruits gathering gleaning output produce product reaping season’s growth vintage yield
  1. verb cut, trim off
    Synonyms:
    chop clip curtail detach detruncate disengage hew lop mow pare pollard prune reduce shave shear shorten skive slash snip top truncate

Phrasal verbs

  • crop up (or out)

    1- (عامیانه - به ویژه چیزهای ناخوشایند) ناگهان ظاهر شدن یا به وجود آمدن

    2- (در مورد لایه‌های سنگی در زیرزمین) به سطح آمدن، در رویه پدیدار شدن

Collocations

ارجاع به لغت crop

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «crop» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/crop

لغات نزدیک crop

پیشنهاد بهبود معانی