با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Cross-check

American: ˌkrɒsˈtʃek British: ˌkrɒsˈtʃek
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

verb - transitive verb - intransitive noun
(از چند دیدگاه یا با مراجعه به چند منبع) بررسی کردن، مقایسه کردن، کنترل کردن، بازبینی کردن
verb - transitive verb - intransitive noun
بررسی
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت cross-check

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «cross-check» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/cross-check

لغات نزدیک cross-check

پیشنهاد بهبود معانی