با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Cross-grained

ˌkrɒsˈɡreɪnd ˌkrɒsˈɡreɪnd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

adjective
(چوب) گره‌دار، پرگره، بد رگه (دارای آوندهای نامنظم)
adjective
بدعنق، بدخو، کژ خلق، پرعناد، لجباز، یک‌دنده
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد cross-grained

  1. adjective Difficult to deal with
    Synonyms: contrarious
  2. adjective Of timber; having fibers running irregularly rather than in parallel
    Synonyms: curly-grained, wavy-grained

ارجاع به لغت cross-grained

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «cross-grained» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/cross-grained

لغات نزدیک cross-grained

پیشنهاد بهبود معانی