امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Cross-grained

ˌkrɒsˈɡreɪnd ˌkrɒsˈɡreɪnd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

adjective
(چوب) گره‌دار، پرگره، بد رگه (دارای آوندهای نامنظم)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
adjective
بدعنق، بدخو، کژ خلق، پرعناد، لجباز، یک‌دنده
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد cross-grained

  1. adjective Difficult to deal with
    Synonyms:
    contrarious
  1. adjective Of timber; having fibers running irregularly rather than in parallel
    Synonyms:
    curly-grained wavy-grained

ارجاع به لغت cross-grained

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «cross-grained» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/cross-grained

لغات نزدیک cross-grained

پیشنهاد بهبود معانی