با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Cross Swords

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

idiom
1- جنگیدن 2- باخشونت مباحثه کردن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد cross swords

  1. verb to be in a dispute or fight
    Synonyms: bandy words, brawl, chop logic, contend, cut and thrust, fight, lock horns, quarrel, spar, to fight

ارجاع به لغت cross swords

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «cross swords» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/cross-swords

لغات نزدیک cross swords

پیشنهاد بهبود معانی