امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Crucifixion

ˌkruːsəˈfɪkʃn ˌkruːsəˈfɪkʃn ˌkruːsəˈfɪkʃn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

noun
تصویر عیسی بر بالای صلیب، مصلوب ساختن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- The Romans used to crucify criminals.
- رومیان بزهکاران را بر صلیب میخکوب می‌کردند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد crucifixion

  1. noun death by being nailed to a cross
    Synonyms:
    torture suffering martyrdom execution
  1. noun the death of Jesus or the artistic representation of His death
    Synonyms:
    the Passion the execution of Christ the Martyrdom the Sacrifice on the Cross

ارجاع به لغت crucifixion

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «crucifixion» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/crucifixion

لغات نزدیک crucifixion

پیشنهاد بهبود معانی