با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Crudely

ˈkruːdli ˈkruːdli
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more crudely
  • صفت عالی:

    most crudely

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adverb
شلخته‌وار، به‌طور سهل‌انگارانه، ناشیانه
- a crudely made bomb
- بمبی ساخته‌شده به‌طور ناشیانه
- The hut was crudely built.
- کلبه شلخته‌وار ساخته شده بود.
adverb
به‌طور گستاخانه، به‌طور بی‌شرمانه، به‌طور توهین‌آمیز
- He spoke so crudely, calling one contestant "not only ugly, but stupid".
- او خیلی گستاخانه سخن گفت و یکی از شرکت‌کنندگان در مسابقه را «نه تنها زشت، بلکه احمق» خواند.
- She yelled at a passing driver who had crudely propositioned her.
- او بر سر راننده‌ی عبوری که به‌طور بی‌شرمانه به او پیشنهاد رابطه‌ی جنسی داده بود، فریاد زد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد crudely

  1. adverb clumsily
    Synonyms: coarsely, roughly, rudely, artlessly

ارجاع به لغت crudely

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «crudely» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/crudely

لغات نزدیک crudely

پیشنهاد بهبود معانی