با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Cruelly

ˈkruːəli ˈkruːəli
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adverb B2
بی‌رحمانه، وحشیانه، ظالمانه، به‌طور غیرانسانی، شریرانه
- He was cruelly treated by his brothers
- برادرانش با او ظالمانه رفتار می‌کردند.
- She was cruelly taunted by other kids.
- بچه‌های دیگر شریرانه به او طعنه می‌زدند.
- The dog had been cruelly treated.
- با آن سگ بی‌رحمانه و به‌طور غیرانسانی رفتار شده بود.
adverb
(به‌گونه‌ای که باعث ایجاد رنج و آزار شود) به‌شدت، به‌طور بسیار زیاد
- The disaster has cruelly exposed the gap between his rhetoric and the reality.
- این فاجعه به‌شدت شکاف بین لفاظی‌هایِ پرطمطراقِ او و واقعیت را آشکار کرده است.
- The housing authority was cruelly indifferent to its tenants.
- اداره‌ی مسکن نسبت به مستأجران به‌شدت بی‌اعتنا بود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد cruelly

  1. adverb savagely
    Synonyms: inhumanly, viciously, brutally

لغات هم‌خانواده cruelly

ارجاع به لغت cruelly

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «cruelly» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/cruelly

لغات نزدیک cruelly

پیشنهاد بهبود معانی