گذشتهی ساده:
crumpledشکل سوم:
crumpledسومشخص مفرد:
crumplesوجه وصفی حال:
crumplingشکل جمع:
crumplesتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
مچاله و گرد کردن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «crumple» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/crumple