با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Cul-de-sac

ˈkʌl.də.sæk ˈkʌl.də.sæk
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
بن‌بست (کوچه و غیره)
- The house at the end of the cul-de-sac has a beautiful garden.
- خانه‌ی واقع در انتهای بن‌بست باغ زیبایی دارد.
- The kids love playing street hockey in the cul-de-sac.
- بچه‌ها عاشق بازی هاکی خیابانی در بن‌بست هستند.
noun countable
بن‌بست، تنگنا
- The detective's investigation hit a cul-de-sac when he couldn't find any new leads or evidence.
- تحقیقات کارآگاه زمانی به بن‌بست رسید که او نتوانست سرنخ یا مدرک جدیدی پیدا کند.
- After months of searching for a job, John felt like he was stuck in a cul-de-sac, unable to find any good job opportunities.
- جان پس از ماه‌ها جست‌وجو برای یافتن شغل، احساس کرد که در تنگنا گیر کرده است و نمی‌تواند هیچ فرصت شغلی‌ خوبی پیدا کند.
noun
پزشکی کالبدشناسی کیسه‌ی ته‌بسته (معمولاً به بن‌بست دوگلاس (فضای راست روده‌ای-رحمی) گفته می‌شود)
- The doctor discovered a blockage in the cul-de-sac of the patient's intestines.
- پزشک متوجه انسداد در کیسه‌ی ته‌بسته‌ی روده‌ی بیمار شد.
- The surgeon carefully explored the cul-de-sac of the patient's abdomen during the operation.
- جراح در طول عمل کیسه‌ی ته‌بسته‌ی شکم بیمار را به‌دقت بررسی کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد cul-de-sac

  1. noun A course leading nowhere
    Synonyms: dead end, blind alley, impasse, dead-end street, cavity, blind, cul, deadend, mew(s), enclosure, pocket, tube

ارجاع به لغت cul-de-sac

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «cul-de-sac» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/cul-de-sac

لغات نزدیک cul-de-sac

پیشنهاد بهبود معانی