امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Cull

kʌl kʌl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive
(در دامداری و باغبانی برای اصلاح نژاد و غیره) جانوران را کشتن یا ذبح کردن، دستچین کردن، گل یا درخت را بریدن و قطع کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- Before the mating season, we culled the ewes.
- پیش از فصل جفت‌گیری میش‌ها را دستچین کردیم.
- to cull flowers
- گل دستچین کردن
verb - transitive
گلچین کردن، جمع‌آوری کردن، انتخاب کردن، برگزیدن
- These materials have been culled from the Shahnameh.
- این مطالب از شاهنامه برگزیده شده است.
noun countable
چیز حذف‌شده، کشته‌شده، دستچین‌شده (به علت نقص یا کمبود)
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد cull

  1. verb pick out for reason
    Synonyms:
    choose discriminate elect extract glean mark optate opt for pluck prefer select sift single out take thin thin out winnow
  1. verb gather
    Synonyms:
    accumulate amass collect extract garner glean pick up round up

ارجاع به لغت cull

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «cull» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/cull

لغات نزدیک cull

پیشنهاد بهبود معانی