امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Curiously

    ˈkjʊriəsli ˈkjʊəriəsli
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    adverb B2
    از روی کنجکاوی، کنجکاوانه

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
    - He curiously asked his friend about the strange noise he heard.
    - او کنجکاوانه درمورد صدای عجیبی که شنیده بود، از دوستش سؤال کرد.
    - He curiously looked through the window.
    - او از روی کنجکاوی از پنجره داخل را نگاه کرد.
    adverb
    انگلیسی بریتانیایی به طرز عجیبی، بر خلاف معمول، در کمال شگفتی، در کمال تعجب
    - Curiously, the book seemed to disappear from the shelf overnight.
    - کتاب در کمال تعجب در طول شب از روی طاقچه ناپدید شده بود.
    - The room was curiously quiet.
    - اتاق به طرز عجیبی ساکت بود.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد curiously

    1. adverb In a manner differing from the usual or expected
      Synonyms: oddly, inquisitively, peculiarly, interrogatively

    لغات هم‌خانواده curiously

    ارجاع به لغت curiously

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «curiously» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/curiously

    لغات نزدیک curiously

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند