امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Curt

kɜːrt kɜːt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    curter
  • صفت عالی:

    curtest

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adjective
کوتاه و مختصر، اجمالی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- a curt reply
- پاسخ تند و زننده
- She treated us curtly.
- او با تندی و بی‌ادبی با ما رفتار کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد curt

  1. adjective abrupt, rude
    Synonyms:
    blunt breviloquent brief brusque churlish compendiary compendious concise crusty gruff imperious laconic offhand peremptory pithy sharp short short and sweet snappish snippety snippy succinct summary tart terse unceremonious uncivil ungracious
    Antonyms:
    ceremonious civil gracious lengthy polite

ارجاع به لغت curt

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «curt» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/curt

لغات نزدیک curt

پیشنهاد بهبود معانی