با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Cutback

ˈkʌtbæk ˈkʌtbæk
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    cutbacks

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun C1
کاستن (به‌ویژه از شمار کارمندان یا تولید یا بودجه)
- a cutback in the production of shoes
- کاهش در تولید کفش
noun
(رمان و فیلم و غیره) بازگشت به صحنه‌های پیشین، پسگشت
- a cutback shot
- نمای پس‌گشت
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد cutback

  1. noun decrease
    Synonyms: abatement, belt-tightening, curtailment, decline, decrement, economy, lessening, lowering, reduction, reversal
    Antonyms: increase, raise

ارجاع به لغت cutback

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «cutback» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/cutback

لغات نزدیک cutback

پیشنهاد بهبود معانی