با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Cutlery

ˈkʌtləri ˈkʌtləri ˈkʌtlri
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    cutleries

توضیحات

در انگلیسی آمریکایی در معنای اول به جای cutlery از flatware استفاده می‌شود.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable C2
انگلیسی بریتانیایی غذا و آشپزی کارد و چنگال و قاشق
- She carefully placed the cutlery in the drawer.
- کارد و چنگال و قاشق را با دقت در کشو گذاشت.
- The elegant table was adorned with beautiful silver cutlery.
- میز شیک با کارد و چنگال و قاشق نقره‌ای زیبا آراسته شده بود.
noun countable
چاقوفروشی، چاقوسازی
- Many renowned chefs swear by the quality of our cutlery.
- تجارت چاقوفروشی پدربزرگ من در طول نسل‌ها منتقل شده است.
- The cutlery industry has been flourishing in this town for centuries.
- صنعت چاقوسازی سده‌ها در این شهر رونق داشته است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد cutlery

  1. noun A cutting implement; a tool for cutting
    Synonyms: cutter, teaspoon, cutting tool
  2. noun Tableware implements for cutting and eating food
    Synonyms: eating utensil

ارجاع به لغت cutlery

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «cutlery» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/cutlery

لغات نزدیک cutlery

پیشنهاد بهبود معانی