با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉
شرکت در نظرسنجی

    Cutthroat

    ˈkətˌθrot ˈkətˌθrot ˈkətˌθrot
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • شکل جمع:

      cutthroats

    توضیحات

    شکل نوشتاری دیگر این لغت: cut-throat

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    adjective
    بی‌امان، شدید (رقابت و غیره)
    - Many small businesses struggle to survive in a market dominated by cutthroat competition.
    - بسیاری از کسب‌وکارهای کوچک برای بقای خود در بازاری که تحت سلطه‌ی رقابت بی‌امان است، مبارزه می‌کنند.
    - The cut-throat price war between the two supermarkets resulted in the closure of many local businesses.
    - جنگ شدید قیمت بین دو سوپرمارکت منجر به تعطیلی بسیاری از مشاغل محلی شد.
    noun countable
    آدم‌کش، جانی، جنایت‌کار
    - The community was relieved when the cut-throat was caught.
    - وقتی که آدم‌کش دستگیر شد، جامعه نفس راحتی کشید.
    - The cut-throat lurked in the shadows, waiting for his next unsuspecting victim.
    - جانی در سایه‌ها کمین کرده بود و منتظر قربانی ازهمه‌جابی‌خبر بعدی‌اش بود.
    adjective
    بی‌رحم (شخص)، بی‌رحمانه (روش و غیره)
    - The cutthroat boss made life miserable for his employees.
    - رئیس بی‌رحم زندگی را برای کارمندانش ملال‌آور کرد.
    - cutthroat methods
    - روش‌های بی‌رحمانه
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد cutthroat

    1. adjective ruthless
      Synonyms: barbarous, bloodthirsty, cruel, dog-eat-dog, ferocious, hard as nails, merciless, pitiless, relentless, savage, unprincipled, vicious

    ارجاع به لغت cutthroat

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «cutthroat» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/cutthroat

    لغات نزدیک cutthroat

    پیشنهاد بهبود معانی