با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Cutting Corners

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

idiom
از چیزی زدن. صرفه‌جویی کردن. میانبر رفتن.
- My mom often had to cut corners when we were kids in order to feed all of us.
- وقتی بچه بودیم مادرم اغلب مجبور به صرفه‌جویی بود تا بتواند به همه‌ی ما غذا بدهد.
- When the boss found out that the accounting department was cutting corners, they fired them all.
- وقتی رئیس فهمید بخش حسابداری از سر و ته حساب‌ها میزده، همه‌ی آن‌ها را اخراج کرد.
- The President of Uited States decided to cut corners in order to overcome the recession.
- رئیس جمهور آمریکا تصمیم گرفت میانبر بزند تا بر بحران اقتصادی غلبه کند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد cutting corners

  1. idiom Doing something poorly in order to save time or money.

ارجاع به لغت cutting corners

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «cutting corners» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/cutting-corners

لغات نزدیک cutting corners

پیشنهاد بهبود معانی