با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Cylinder

ˈsɪlɪndər ˈsɪləndə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    cylinders

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
استوانه
- She poured the milk into a tall glass cylinder.
- شیر را در استوانه‌ی شیشه‌ای بلند ریخت.
- The scientist conducted an experiment using a transparent cylinder to measure the liquid volume.
- این دانشمند آزمایشی را با استفاده از یک استوانه‌ی شفاف برای اندازه‌گیری حجم مایع انجام داد.
noun countable
سیلندر (فضایی استوانه‌ای که پیستون موتور در آن حرکت می‌کند)
- The mechanic examined the car's engine cylinder.
- مکانیک سیلندر موتور خودرو را بررسی کرد.
- a five-cylinder engine
- موتور پنج‌سیلندر
noun countable
استوانه (در هفت‌تیر)
- The cylinder of the revolver holds six bullets.
- استوانه‌ی هفت‌تیر شش گلوله را در خود جای می‌دهد.
- The bullet casings were ejected from the cylinder after each shot.
- پوکه‌های گلوله پس از هر شلیک از استوانه خارج می‌شد.
noun countable
استوانه‌ی گردان (در دستگاه چاپ)
- The cylinder in the printing press rotates to impress ink onto the paper.
- استوانه‌ی گردان در دستگاه چاپ می‌چرخد تا جوهر را روی کاغذ قرار دهد.
- The printing press has multiple cylinders.
- دستگاه چاپ استوانه‌های گردان متعددی دارد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد cylinder

  1. noun a geometrical form
    Synonyms: circular solid, barrel, volumetric curve

ارجاع به لغت cylinder

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «cylinder» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/cylinder

لغات نزدیک cylinder

پیشنهاد بهبود معانی