امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

D

diː diː
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun
چهارمین حرف الفبای انگلیسی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
noun
صدای "د" و "دال" (برای مثال در واژه‌ی: dog)
noun
(ترتیب چیزها) چهارم، چهارمین
noun
هر چیزی به شکل: D
- DXXIV
- پانصد و بیست و چهار
- He got a "D" in history.
- او در تاریخ «د» گرفت.
- D-grade rice
- برنج غیرمرغوب
- a D student
- شاگرد زیر میانگین
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد d

  1. noun A fat-soluble vitamin that prevents rickets
    Synonyms:
    vitamin d calciferol viosterol ergocalciferol cholecalciferol
  1. noun The cardinal number that is the product of one hundred and five
    Synonyms:
    five hundred 500
  1. noun The 4th letter of the Roman alphabet
    Synonyms:
    d
  1. adjective Denoting a quantity consisting of 500 items or units
    Synonyms:
    five hundred 500

ارجاع به لغت d

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «d» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/d

لغات نزدیک d

پیشنهاد بهبود معانی