امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Dabs

dæbz dæbz dæbz dæbz
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

plural
اثر انگشت، اثر انگشت‌نگاری

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد dabs

  1. noun A small quantity of something moist or liquid
    Synonyms: spots, drops, splashes, taps, trifles, bits, smears, specks, shreds, portions, scruples, scraps, pecks, jots, grains, lumps, fragments, hits, drams, dots, flounders, dashes, crumbs, flatfishes, particles, ounces, molecules, daubs, mites, iotas, blotches
    Antonyms: masses
  2. noun A person with a high degree of knowledge or skill in a particular field
    Synonyms: whizzes, masters, authorities, aces, wizards, professionals, experts, adepts
  3. verb Apply (usually a liquid) to a surface
    Synonyms: pats, smudges, swabs, daubs, smears, plasters, pecks, taps, besmears

ارجاع به لغت dabs

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «dabs» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/dabs

لغات نزدیک dabs

پیشنهاد بهبود معانی