با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Dad

dæd dæd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    dads

توضیحات

Dad شکل عامیانه‌ی لغت Father است.

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable informal A1
بابا، پدر
- Go call your dad!
- برو باباتو صدا بزن!
- I bought a gift for Dad’s birthday.
- برای تولد بابا هدیه خریدم.
- I'll never forget the day my dad surprised me with tickets to my favorite band's concert.
- هیچ‌وقت اون روزی رو که پدرم با بلیط کنسرت گروه موردعلاقه‌م غافلگیرم کرد رو فراموش نمی‌کنم.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد dad

  1. noun father
    Synonyms: daddy, old man, pa, papa, pappy, parent, pop

ارجاع به لغت dad

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «dad» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/dad

لغات نزدیک dad

پیشنهاد بهبود معانی