امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Dalliance

ˈdæliəns ˈdæliəns
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
تفریح و بازی از روی هوس‌رانی، طفره

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد dalliance

  1. noun dawdling
    Synonyms:
    dabbling delay delaying dilly-dallying frittering frivoling idling loafing loitering playing poking procrastinating procrastination puttering toying trifling
    Antonyms:
    hastening hurrying push rush
  1. noun love affair
    Synonyms:
    affair a little on the side amorous play carrying on fling fooling around frolicking hanky-panky messing around relationship seduction toying working late at office

ارجاع به لغت dalliance

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «dalliance» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/dalliance

لغات نزدیک dalliance

پیشنهاد بهبود معانی