با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Declutter

ˌdiːˈklʌt̬ər ˌdiːˈklʌtə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    decluttered
  • شکل سوم:

    decluttered
  • سوم شخص مفرد:

    declutters
  • وجه وصفی حال:

    decluttering

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - intransitive verb - transitive
مرتب کردن، از شلختگی درآوردن (با برداشتن چیزهایی که مورد نیاز نیست)
- Let's declutter the living room before our guests arrive.
- بیایید اتاق نشیمن را پیش از آمدن مهمانانمان مرتب کنیم.
- I need to declutter my closet.
- باید کمدم را از شلختگی دربیاورم.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت declutter

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «declutter» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/declutter

لغات نزدیک declutter

پیشنهاد بهبود معانی