با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Decubitus

dɪˈkjubətəs dɪˈkjuːbɪtəs
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
پزشکی طاق باز، درازکش، حالتی که فرد هنگام دراز کشیدن به خود می‌گیرد
- The nurse diligently checked the patient's decubitus ulcer.
- پرستار با دقت زخم بستر بیمار را بررسی کرد.
- The patient was at risk for developing decubitus ulcers due to his immobility.
- بیمار به خاطر عدم تحرکش در خطر ابتلا به زخم بستر بود.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت decubitus

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «decubitus» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/decubitus

لغات نزدیک decubitus

پیشنهاد بهبود معانی