امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Defection

dəˈfekʃn̩ dɪˈfekʃn̩
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
پناهندگی، فرار، ارتداد، عیب

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد defection

  1. noun abandonment
    Synonyms:
    alienation apostasy backsliding deficiency dereliction desertion disaffection disloyalty disownment divorce estrangement failing failure faithlessness forsaking lack parting rebellion recreancy rejection repudiation retreat revolt separation severance sundering tergiversation withdrawal
    Antonyms:
    joining

ارجاع به لغت defection

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «defection» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/defection

لغات نزدیک defection

پیشنهاد بهبود معانی