امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Definitive

dɪˈfɪnətɪv dɪˈfɪnətɪv
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective C2
قطعی، قاطع، صریح، معین‌کننده، نهایی، تعیین‌کننده، مشخص‌کننده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- The scientist's definitive findings were published in a prestigious journal.
- یافته‌های تعیین‌کننده‌ی دانشمند در یک مجله‌ی معتبر چاپ شد.
- The definitive edition of the book includes updated information.
- ویرایش نهایی کتاب شامل اطلاعات به‌روزشده است.
- a definitive answer
- جواب قطعی
- definitive details
- جزئیات مشخص‌کننده
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد definitive

  1. adjective authoritative
    Synonyms:
    absolute actual categorical clear-cut closing complete completing concluding conclusive decisive definite determining downright ending exhaustive express final finishing flat out last limiting nailed down perfect plain precise real reliable settling specific straight out terminal terminating ultimate unambiguous
    Antonyms:
    incomplete inconclusive inexact interim temporary unreliable

ارجاع به لغت definitive

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «definitive» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/definitive

لغات نزدیک definitive

پیشنهاد بهبود معانی