امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Degenerate

dɪˈdʒenəreɪt dɪˈdʒenəreɪt dɪˈdʒenəreɪt dɪˈdʒenəreɪt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    degenerated
  • شکل سوم:

    degenerated
  • سوم‌شخص مفرد:

    degenerates
  • وجه وصفی حال:

    degenerating
  • شکل جمع:

    degenerates

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - intransitive adjective adverb
رو به انحطاط گذاردن، فاسد شدن، پست‌شده، سوی نشیب رفتن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- Their discussion degenerated into a free-for-all.
- بحث آن‌ها به کتک‌کاری کشید.
- Her health is degenerating.
- سلامتی او رو به وخامت است.
- a degenerate society
- جامعه‌ی روبه انحطاط
- degenerate art
- هنر منحط
- This degenerate seduced my sister!
- این نابکار خواهر مرا از راه به‌در کرد!
- Tissues that degenerate quickly.
- بافته‌ایی که بسرعت فاسد می‌شوند.
نمونه‌جمله‌های بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد degenerate

  1. adjective corrupt, deteriorated
    Synonyms:
    base debased debauched decadent decayed degenerated degraded demeaned depraved dissolute effete failing fallen flatitious immoral infamous low mean miscreant nefarious overripe perverted retrograde retrogressive rotten sinking unhealthy vicious villainous vitiated wicked worsen
    Antonyms:
    moral upright virtuous
  1. verb decay, deteriorate
    Synonyms:
    backslide come apart at seams corrode corrupt decline decrease deprave descend die on vine disimprove disintegrate fall off go downhill go to pieces go to the dogs lapse lessen regress retrogress return revert rot sink slip vitiate worsen
    Antonyms:
    develop improve

ارجاع به لغت degenerate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «degenerate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/degenerate

لغات نزدیک degenerate

پیشنهاد بهبود معانی