با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Delayed

dəˈleɪd dɪˈleɪd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • سوم شخص مفرد:

    delays
  • وجه وصفی حال:

    delaying

معنی

به تأخیرافتاده
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد delayed

  1. adjective held up
    Synonyms: slowed, put off, late, postponed, deferred

ارجاع به لغت delayed

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «delayed» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/delayed

لغات نزدیک delayed

پیشنهاد بهبود معانی