با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Dementia

dɪˈmenʃə dɪˈmenʃə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable
پزشکی آلزایمر، فراموشی
- The nursing home specializes in caring for patients with dementia.
- خانه‌ی سالمندان در مراقبت از بیماران مبتلا به فراموشی تخصص دارد.
- My grandmother was diagnosed with dementia last year.
- پارسال متوجه شدیم که مادربزرگم آلزایمر دارد.
noun uncountable
پزشکی دمانس، زوال عقل، کاهش عملکرد عقلانی، خِرَدسودگی
- Memory loss is a common symptom of dementia.
- از دست دادن حافظه یکی از علائم شایع زوال عقل است.
- dementia infantilis
- دمانس در کودکی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد dementia

  1. noun senility
    Synonyms: Alzheimer’s disease, derangement, insanity, madness, mental decay, mental deterioration, mental disorder, personality change, softening of the brain, unbalance

ارجاع به لغت dementia

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «dementia» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/dementia

لغات نزدیک dementia

پیشنهاد بهبود معانی