با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Demilitarize

ˌdiːˈmɪlətəraɪz ˌdiːˈmɪlətəraɪz
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    demilitarized
  • شکل سوم:

    demilitarized
  • سوم شخص مفرد:

    demilitarizes
  • وجه وصفی حال:

    demilitarizing

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive
از حالت نظامی درآمدن، غیرنظامی کردن
- a demilitarized zone
- ناحیه غیرنظامی
- For a while, the Allies demilitarized Germany.
- تا مدتی متفقین آلمان را ارتش‌زدایی کردند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد demilitarize

  1. verb Do away with the military organization and potential of
    Synonyms: demilitarise, disarm
    Antonyms: militarize

ارجاع به لغت demilitarize

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «demilitarize» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/demilitarize

لغات نزدیک demilitarize

پیشنهاد بهبود معانی