امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Democrat

ˈdeməkræt ˈdeməkræt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    democrats

معنی و نمونه‌جمله

noun
طرفدار اصول حکومت ملی، عضو حزب دموکرات

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- Clinton is a Democrat.
- کلینتون (عضو حزب) دموکرات است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد democrat

  1. noun An advocate of democratic principles
    Synonyms:
    republican liberal registered Democrat Southern Democrat Jeffersonian Democrat populist progressive dixiecrat Great Society Democrat New Dealer social-democrat evolutionist state socialist advocate of democracy parliamentarian constitutionalist individualist believer in civil liberties latitudinarian
    Antonyms:
    republican tory socialist dictator fascist autocrat

لغات هم‌خانواده democrat

ارجاع به لغت democrat

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «democrat» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/democrat

لغات نزدیک democrat

پیشنهاد بهبود معانی